آندیاآندیا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

دختر گل مامان صفورا و بابا وحید

امروز اومدم سر کار قلم چی که بابات صبحت کنم برگردم سر کار

آ ن دیا جان خیلی استرس دارم امروز اومدم قلم چی تو هم پیش مامانی و بابایی هستی از ساعت 1 بعدازظهر اومدم تازه عبدل زاده اومد وحید الان تو اتاق منم چند دقیقه دیگه می رم تا صحبت کنم خوشگلم نفسای مامان عزیزم هر فرصتی گیر بیارم میام و برات از همه چی می نویسم راستی عمر من 9 شهریور 1391 اولین دندون خوشگلت در اومدم با مامانی و بابایی و خاله هات و دختر خاله هات رفته بودیم برغان روز جمعه که دیدیم دندون قشنگت در اومده مامانی دید البته قبلش دوشنبه هفته قبل باد کرده بود که خاله هات تا فهمیدن اومدن خونه مون برات لباس و عروسک خریده بودن خاله آتوسا هم که مثل همیشه بازم از کرمانشاه برامون نون برنجی و نون خرمایی آورده بود چون بابات دوست داره من که دوست ن...
16 شهريور 1391

سلام عزیزم الان 7ماه و 28 روزته آندیا جونم

سلام عزیزم الان که دارم این مطالب رو می نویسم بابات رفته شیراز ماموریت منم اومدم خونه مامانی و بابایت  الان هم مامانی داره میخوابونت منم دارم این مطالب رو می نویسم امروز 9شهریور ماه 1391 هنوز من برنگشتم سر کار راسیت نفسای مامان ببخشید دیر شده و این مدت نتونستم برات مطلبی بزارم راستش بابات قراره اینترنت این خونه جدیدی رو که 15 خرداد رفتیم توش رو راه بندازه که هنوز وقت نکرده گل مامان تو هم به خیر و خوشی و سلامتی به دنیا اومدی ...
9 شهريور 1391
1